زلف اشفته و خوی کرده

ساخت وبلاگ
از دوران پیش دانشگاهی عاشق و شیفته ی این شعر حافظ بودم و دوسش داشتم.....شعر ملایم و دوس ذاشتنی هست....

زلف آشفته و خوی (عرق روی صورت) کرده و خندان لب و مست

پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست

نرگسش عربده جوی و لبش افسوس کنان( با حالت افسوس و ناراحتی)

نیم شب دوش به بالین من آمد بنشست

سر فرا گوش من آورد به آواز حزین (درگوشی با صدای ارووووم)

گفت، ای عاشق دیرینه من خوابت هست(با افسوس گفت خوابت میاد!؟؟؟)

عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند

کافر عشق بود گر نشود باده پرست

برو ای زاهد و بر دردکشان خرده مگیر

که ندادند جز این تحفه به ما روز الست

آن چه او ریخت به پیمانه ما نوشیدیم

اگر از خمر بهشت است وگر باده مست

خنده جام می و زلف گره گیر نگار

ای بسا توبه که چون توبه حافظ بشکس

+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و نهم آبان ۱۳۹۶ساعت 23:9&nbsp توسط اناهیتا  | 


اولا دانشگاه...
ما را در سایت اولا دانشگاه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gisbanooo بازدید : 169 تاريخ : پنجشنبه 9 آذر 1396 ساعت: 7:13