من رمزمو گم کرده بودم ک پیدا شد و برگشتم
هرچند اتفاق خاصی نیفتاد این مدت
امتحانام خراب شد
اقای...حتی ی عذر خواهی بابت کارش نکرد و الان ایشون ناراحته از من!و پشت من بد میگه....!!!
سپردم ب خدا فقط
ولی چندروزه قرص پرانول میخورم ک گاهی اعصابم بدجور به هم میریزه...دعوام نکنین ولی امروزم رفتم پیش این خانومایی که فال قهوه و تاروت میگیرن....
ب غلط کردنم افتادم با خودم گفتم توی احمق وقتی اعتقاد نداری چرااااا رفتی پول بی زبون و دادی بابت این چیزا ولی خوب یکبار برای تجربه و امتحانی اشکال نداشت....
ولی هرگزززز توروخداااا نرین ایناچرتهههه
باورتون نمیشه از پنج تا پنج و نیم چهارتا دختر اومدن با اعتقاد کامل!
منم انقد یکی تعریف کرد گفت همه چیزش راسته ک رفتم ولی بیخود بیخوده
خیلی چیزایی که میگه درست درمیاد ولی اتفاقیه
یه دختره اومده بود از بین حرفاش فهمیدم ی جاهایی برای فال هفتاد هشتاد پول داده!و هربار یجا میره که فالشو بگیرن! :|
خدااااا چقد این دخترای ما احمقن
خلاصه اینم ازین
خیلی سر خودم و گرم کردم و بهترم ولی عزا گرفتم این ترم و چجور سر کنم....
دعا کنین
اولا دانشگاه...برچسب : نویسنده : gisbanooo بازدید : 146